ماکرجی، 1991 به نقل از میراحمدی زاده، نخعی امرودی، طباطبایی و شفیعیان، 1382). و ینچ معتقداست که رضایت زناشویی انطباق بین وضعیّت موجود و وضعیت مورد انتظار است. طبق این تعریف رضایت زناشویی زمانی حاصل میگردد که وضعیت کنونی در روابط بین زن و شوهر با وضعیت مورد انتظار آنها منطبق باشد. هم چنین الیس در 1989 بیان میکند که رضایت زناشویی احساسات عینی از خرسندی، رضایت و لذت تجربه شده و در عین حال بیان شده توسّط زن و شوهر است هنگامیکه همه جنبههای ازدواج شان را در نظر میگیرند (سلیمانیان، 1373). اردبیلی رضایتمندی زناشویی را وجود یک رابطهی دوستانه، گرم و صمیمیهمراه با حس تفاهم و درک یکدیگر، و وجود یک تعادل منطقی فراگیر بین نیازهای مادی و معنوی زوجین میداند (کجباف, آقایی و کاویانی, 1383). رضایتمندی زناشویی را میتوان خرسندی عمومیاز زندگی مشترک، رضایت از روابط جنسی و رضایتمندی عاطفی و هیجانی دانست(عباسی، رسول زادهی طباطبایی، ابراهیم پور و عباسی، 2010).
رضایتمندی از ازدواج مبحثی از نهاد خانواده است. شروع تحقیقات و پژو هشها در این زمینه به دهه 1950 در کشورهای پیشرفته بر میگردد(گلدنبرگ و گلدنبرگ، 1388). نظریه پردازانی از رشتههای مختلف منجمله جامعه شناسی، مردم شناسی و . در مورد ساختار خانواده، نظریه پردازی کرده اند. اما خانواده ساختاری روانی – اجتماعی است به این معنی که هر فرد در ساختار خانواده متاثر از شرایط درونی (روانی ) و بیرونی (اجتماعی ) است(اعزازی،1376). از آنجایکه مفهوم رضایتمندی زناشویی مسالهای مربوط به حوزه روان شناسی اجتماعی است نظریههای پیرامون خانواده را میتوان به سه دسته تقسیم کرد: نخست نظریههای جامعه شناسی(عمدتا”خرد)؛ دوم نظریههای روانشناسی اجتماعی؛ و سوم به نظریههای روانشناسی در حیطه خانواده درمانی. از جمله جامعه شناسانی که در این زمینه نظریه پردازی کرده اند، میتوان به اسکانزونی، بات و هیل اشاره کرد که نظریات آنان عمدتا” به ویژگیهای ساختاری خانواده مربوط میشوند. نظریههای روانشناسی اجتماعی نیز شامل : نظریههای نیاز، نظریههای انتظار، نظریهی یادگیری اجتماعی میشوند. همچنین نظریه پردازان در حیطه خانواده درمانی کسانی بودند مثل کمپلرو بالبی.(محمد تقی ایمان، زهرا یادعلی جمالویی،1391) . اسکانزونی (1972) از جمله جامعه شناسانی است که در مکتب تضاد در زمینه تعارض بین همسران تحقیقاتی گسترده انجام داده است. در اواخر دهه 1940 برای نخستین بار جامعه شناسان خانواده، مثل ایولین دووال و روبن هیل در تلاش برای تنظیم چارچوبی معین در زندگی خانوادگی، یک چهارچوب تحول نگر را برای بررسی خانواده مطرح نمودند(گلد نبرگ و گلدنبرگ، 1388).
در اسلام نیز آیات و روایت زیادی در خصوص اهمیت خانواده بیان شده است.در جایکه پیامبر اسلام مى فرماید: «ما بنى فى الاسلام بناء اَحبّ الى اللَّه تعالى و اعزّ من التزویج». «در اسلام هیچ نهادى محبوب تر و عزیرتر از تشکیل خانواده در نزد خداوند بنا نشده است». در فرهنگ ما ایرانیان خانواده، تعریفی خاص و جایگاهی والا دارد که همواره تاکید بر تشکیل، و حفظ آن بعنوان پایگاهی در حفظ سلامت و امنیت روان افراد آن بوده است. یکی از مهم ترین ریشههای طلاق، نارضایتی زناشویی است.طلاق آثار مخرب و گاه طولانی مدتی را بر فرد و جامعه به جای میگذارد. خودکشی، افسردگی، اعتیاد و. از آثار سوء طلاق میباشد. طلاق، پی آمدهای عمیق اجتماعی، روانی، قانونی، اقتصادی و والدینی دارد(رابرت ویس، 1975). نخستین پی آمد اجتماعی که زن یا مرد پس از جدایی تجربه میکند، از دست دادن پایههای است که هویت اجتماعی وی بر آنها بنا شده. علایم روانی – عاطفی طلاق، مانند ناکامی، ماتم زدگی، نگرانی، وحشت، اضطراب، ترس، خشم و .، طرفین را در وضعیت آسیب پذیری قرار میدهد(منتل، 1996). مشکلات افت تحصیلی، رفتاری، عاطفی، عزت نفس پایین و روابط بین فردی، صرف نظر از عامل جنس و سن، دربین بچههای طلاق بیشتر از بچههای غیر طلاق گزارش شده است(اماتو، 2001). اما طلاق نتیجه یک تصمیم آنی نیست. طلاق نتیجه نارضایتیهای است که به مرور انباشته شده است. سپهریان(1379) یکی از علتهای طلاق را ناسازگاری رفتاری و اخلاقی و ناخرسندی زن و شوهر میداند. در اهمیت رضایتمندی زناشویی شاید بیان این نکته کفایت میکند که شاملو سلامت روانی جامعه، سلامت روانی و جسمانی افراد را در گروه رضایتمندی و سلامت روابط زناشویی میداند(شاملو، 1369).
از آنجاییکه مقوله رضایتمندی زناشویی، مقولهای یک بعدی و تنها منحصر به چند متغیر تاثیر گذار نیست، پژوهشگران این حیطه هر کدام بر حسب تمایل و مهم قلمداد کردن متغیرها از دید خود، به بررسی آنها در سطح رضایتمندی زناشویی پرداخته اند که هنگام مطالعه این حوزه به گستردگی و پراکندگی این متغیرها واقف میشوید، لذا در این قسمت سعی شده است به تمامیمتغیرهای بررسی شده در ابعاد مختلف اشاره شود. ابتدا به دسته بندی متغیرهای مهم در رضایتمندی زناشویی میپردازیم، سپس به مطالعات پراکنده صورت گرفته شده که هر کدام متغیری را بررسی کرده اند اشاره میکنیم و در پایان نیز به مطالعات صورت گرفته در ایران و برروی زوجهای ایرانی خواهیم پرداخت. بنی جمالی، نفیسی و یزدی(1383) طی پژوهشهای علل از هم پاشیدگی خانوادهها و نیز موفقیت ازدواج زوجهای جوان و رضایتمندی آنها را شامل موارد ذیل عنوان کردند: کمیسن جوانان به هنگام ازدواج ، فقر اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی ، کم بودن سواد ، پایین بودن سطح شغلی ، دخالت بی مورد اطرافیان ، پدیده طلاق والدین زوجهای ناموفّق ، وابستگی مالی زوجین به والدین ، همه از عوامل تهدید کننده زندگی مشترک زوجین جوان بودند. همچنین عدم همسویی زوجین در جهات مختلف موجب اختلاف زناشویی بین زوجین میشود و نیز تشابه نظرات زوجین به عنوان عامل تداوم بخش زندگی مشترک شناخته شد. وجود بیماریهای جسمی، روانی و اختلالات رفتاری و عملکردی اعلام نشده از سوی همسران و خانوادههای آنها پیش از ازدواج بعنوان عامل سستی روابط بین زوجین تلقی گردید.
2-1-1 مهارتهای ارتباطی:
از جمله مواردی که میتواند نقش بسیار ظریف و مهمیرا در رضایتمندی زوجین داشته باشد ارتباط است. (بورلسون و دنتون، 1997) به گونهای که از لحاظ ویژگیهای زناشویی مشخّص شده است که ارتباط موثر و کارآمد میان شوهر و همسر مهم ترین جنبهی خانوادههای دارای عملکرد مطلوب میباشد (گریف، 2000). بک وجون (1972) به نقل از ساپینگتون(1382) متوجه شدند که رایج ترین مشکل در ازدواجهای نا آرام و پر دردسر همانا ارتباط ضعیف است.در بسیار از موارد موضوعات ارتباطی ممکن است نگرانیها و دل مشغولیهای اوّلیّهی برخی زوجهای مراجعه کننده برای درمان باشد(کار، 2000). در کل، یک فرض عمومیاین بوده است که علّت بسیاری از مشکلات ارتباطی زناشویی، مهارتهای ارتباطی ناکارآمد از طرف همسران میباشد و مطابق با این دیدگاه اپنوهیو و کراچ در 1996 بیان کردند که آموزش ارتباط کارآمد به عنوان هدفی جهت ترمیم رابطه مسئله دار، مولّفهای مهم در بسیاری از رویکردهای درمان زناشویی است(بورلسون و دنتون، 1997).
2-1-2 عمل متقابل:
یک منبع فوق العاده مهم در رضایتمندی ازدواج عبارت است از پاداشهایی که طرفین به یکدیگر میدهند. زن و شوهرهای شادکام وخرسند در عوض پاداشها و عواطف مثبتی که از یکدیگر دریافت میکنند به همدیگر پاداش و عاطفه مثبت را به یکدیگر انعکاس میدهند، اما رفتارهای تنبیه کننده و ناخوشایند طرف مقابل را نادیده میگیرند. آنها در مورد رفتار خوب تقابل دارند اما رفتار ناخوشایند طرف مقابل را تلافی نمیکنند، بر عکس، زوجهای ناراضی و ناخشنود، رفتار پاداش دهنده یکدیگر را نادیده میگیرند اما دائماً با تنبیه کردن رفتار نامطلوب طرف مقابل، دست به مقابله به مثل میزنند(ساپینگتون، 1382). به عبارت دیگر تعاملها در زوجهای ناخرسند، اغلب با رفتار منفی متقابل مشخص میشود. اگر یکی از طرفین، رفتاری منفی از خود نشان دهد، طرف دیگر نیز پاسخی شبیه آن میدهد و بدین ترتیب، زنجیره تعامل منفی پیش رونده آغاز میشود(اشمالینگ و دیگران، 1383).
2-1-3 مهارتهای حل مسئله:
با توجه به اینکه زن و شوهر دارای دو روان متفاوت هستند بسیاری بر این عقیده اند که تعارض و ناخرسندی در روابط بین آنها اجتناب ناپذیر است. همانطوریکه که برنشتاین میگوید تعارض محصول الزامیزندگی مشترک است(برنشتاین و برنشتاین، 1382) بین زوجین همیشه احتمال اختلاف نظر وجود دارد اما شیوه اداره و حلّ اختلافها متفاوت است و نحوه این حل اختلاف با شادکامیو ناخرسندی زوجین ارتباط دارد. (ساپینگتون، 1382). اینکه دو نفر بپذیرند که اختلاف وجود دارد این پذیرش وجود اختلاف نشانه صمیمیت و نشانه یک خانواده پویا و از لحاظ هیجانی سالم است. اختلاف سالم و خوب، سازنده است، و لیکن در خانوادههای ناسالم و ناخرسند، مسایل و اختلافها را انکار میکنند یا توافق میکنند که با هم مخالفت نکنند، یا از ابراز اختلاف و موضوعات ناخرسند چشم پوشی میکنند و منزوی میشوند (برادشاو، 1372). زوجهای ناراضی به ظاهر مشکل را نادیده میگیرند. اما این زوجها، مشکلات و تعارضات ایجاد شده را از یاد نمیبرند، در عوض آنها را همچون اسنادی لاک و مهر شده نگهداری میکنند تا بعدها در یک مشاجره بزرگ بعنوان برگ برنده آن را به جریان بیندازند (ساپینگتون، 1382). این در حالی است که در خانوادههای دارای کارکرد مطلوب و سالم، زوجها نه تنها به وجود تعارض زناشویی اذعان دارند بلکه این تعارض و مشکلات را پذیرفته و به دنبال حل آن به شیوه موثّری میباشند (گریف، 2000).
2-1-4 سیتمهای شناختی :
پژوهشهای بسیاری نشان داده اند که شیوههای درک، تفسیر و ارزیابی زوج از یکدیگر و رویدادهایی که در روابط شان اتفاق میافتند، تأثیر مهمیبر کیفیت روابط و نحوه تعامل آنها میگذارد (باوکام، اپستین، سایر زوشر 1989 به نقل از ترکان 1385). آلبرت الیس (1976، به نقل از اپستین و دیگران، 2005) تاثیر منفی “باورهای غیر منطقی” یا معیارهای غیر واقع نگرانهای که افراد در مورد روابط صمیمانه انتظار دارند را بر الگوهای تعامل و رضایت همسران از یکدیگر مورد تاکید قرار داده است. سلیمانیان (1373) نشان داد که میزان تفکرات غیر منطقی باعث نارضایتمندی زناشویی میگردد.هالفورد (1384) بیان میکند زوجین مشکل دار، بیشتر مشکلات رابطه شان را به همسرشان نسبت میدهند و فکر میکنند وی از روی عمد به گونهای ناخوشایند با آنها رفتار میکند. در مقابل، زوجین خوشبخت و خرسند، بیشتر رفتارهای منفی را به شرایط محیطی موقت، نسبت میدهند.
سایتهای دیگر :